داستانهاي از دنياي ذن شماره يك و دو
نوشته شده توسط : عارف عابدینی

داستاني از دنياي ذن شماره 1

دو رهرو هنگام گشت و گذار ديني به گذر يك رودخانه رسيده به دختري برخوردند كه با بهترين جامه هايش كنار آب ايستاده بود و آشكارا نمي دانست چه بايد كند زيرا كه رود پرآب بود و او نمي خواست جامه هايش خيس شود. بي هيچ دردسري يكي از رهروها او را بر پشتش سوار كرده از رودخانه گذراند و در سوي ديگر روي زمين خشك نهاد. آنگاه رهروها راه خويش را دنبال كردند. اما رهروي ديگر به شكوه(شكايت)گشوده و گفت:به درستي كه دست زدن به زن كار درستي نيست و هر گونه تماس نزديك با زن ها ناساز با دستورهاي آئين ماست.چگونه توانستي به آئين رهروي پشت پا زني! بدين گونه او در ازاي راه پيوسته در اين باره نق زد. رهروي كه دختر را كول كرده بود همچنان خاموش گام بر مي داشت. اما سرانجام گفت : من او را آنسوي رودخانه رها كردم اما تو هنوز داري او را مي بري!

داستاني از دنياي ذن شماره 2

يك استاد رين زاي هنگام اندرزگويي به رهروانش از نوشتارهاي ديني بازگو مي كند كه بودا نيروهاي فراسپري(فرا طبيعي)داشت و اين نيروها را برايشان برمي شمارد. او چنين مي گويد آن چيزهايي كه ما بيشتر زمانها فراسپري مي شماريم از آن بودا نيستند باري شاه اهريمنان هنگامي كه در نبرد شكست خورد كاري كرد تا همگي ديو سپاهيانش‘ همانا همه 84000 نفر آنها درون ساقه ميان تهي يك نيلوفر ناپديد شدند. آيا چنين كاري شاه اهريمنان را بودا كرد نه نيروهاي فراسپري بودا نيروهاي راستين هستن و تنها يك بودا آنهارا دارد. آنها چنين هستند 1 – ديدن بدون فريب خوردن از رنگها و شكل 2- شنيدن بدون فريب خوردن از آوا 3- بوييدن بدون فريب خوردن از بوها 4- چشيدن بدون فريب خوردن از مزه ها 5- لمس كردن بدون فريب خوردن از برخوردها 6- انديشيدن بدون فريب خوردن از ساختارهاي ذهني

اين داستانها ادامه دارد

تهيه و تنطيم:استاد رضا سلطاني




:: موضوعات مرتبط: مطالب رزمی , ,
:: بازدید از این مطلب : 303
|
امتیاز مطلب : 30
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 9 مهر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: